جدول جو
جدول جو

معنی علی نباهی - جستجوی لغت در جدول جو

علی نباهی
(عَ یِ نُ)
ابن عبدالله بن محمد بن حسن جذامی مالقی نباهی. مشهور به ابن حسن و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی مالقی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ نَجْ جا)
ابن علی بن احمد نجاری حنفی. ملقب به علاءالدین. متکلم بود. او راست: فوائد القلائد و غررالفوائد فی شرح العقائد از نسفی، که در سال 967 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 746)
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
دهی است از دهستان پشت بسطام، بخش قلعه نو، شهرستان شاهرود. دارای 100 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن عبدالرحمان بن خطاب مغربی مصری ناجی شافعی. ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. لقب او را ’باجی’ نیز گفته اند. رجوع به علی باجی (ابن محمد بن عبدالرحمان بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن اسحاق بن خلف زاهی بغدادی. مکنی به ابوالقاسم. شاعر بود و در ابتدای دهۀ سوم ماه صفر سال 308 یا318 هجری قمری متولد شد. و در ابتدای دهۀ سوم ماه جمادی الاّخره سال 352 هجری قمری درگذشت و در مقابر قریش (کاظمین فعلی) دفن شد. وی سیف الدوله بن حمدان را مدح گفته است. و او را دیوان شعری است در چهار جلد که غالب اشعار آن در مدح اهل بیت است زیرا او از کسانی بودکه علناً شروع به مدح اهل بیت کردند. زاهی منسوب به ’زاه’ است که قریه ای است به نیشابور. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 2 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 65 و فوائد الرضویه ج 1 ص 274 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 680) (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 399 از ابن خلکان ج 1 ص 355 و کشف الظنون حاجی خلیفه ج 2 ص 93 و تاریخ بغداد ج 11 ص 350 و ریحانه الادب و مجالس المؤمنین ص 228). و نیز رجوع به زاهی (علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
محمد بن عثمان بن محمد علیابادی سمرقندی، ملقّب به حسام الدین. وی در سال 628 هجری قمری در قید حیات بوده است. او راست: 1- فوائد فی الفقه. 2- کامل الفتاوی. 3- مطلع المعانی و منبع المبانی، در تفسیر قرآن. (از معجم المؤلفین ج 10 ص 286 از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1297 و سایر صفحات و هدیهالعارفین بغدادی ج 2 ص 112)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هَِ)
ابن مسعده باهلی، مکنّی به ابوحبیب. تابعی بود. (از منتهی الارب). واژه تابعی یکی از مفاهیم کلیدی در علم رجال و تاریخ اسلامی است. تابعی کسی است که پیامبر اکرم (ص) را درک نکرده، اما با یکی از اصحاب او دیدار داشته و از ایشان تعلیم گرفته است. در منابع معتبر اسلامی، تابعین جایگاه ویژه ای دارند زیرا آنان واسطه ای مطمئن برای نقل سنت و معارف دینی به نسل های بعدی بودند. نام بسیاری از تابعین در کتب معتبر حدیث آمده است.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَمْ)
ابن عمر بن محمد بن فارس انباری، مشهور به ابن حداد و ملقّب به قوام الدین و مکنّی به ابوالفرج. متوفی در سال 610 هجری قمری محمد بن جعفر بن علیل از او روایت کند. او راست: نخبه الانتقاد. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 160) (از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 8)
ابن ابراهیم انباری شیعی. وی از فضلای قرن دهم بود که در سال 988 هجری قمری درگذشت. او راست: الاوج الاخضر فی مناقب الائمه الاثنی عشر. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 150. نورعثمانیه کتبخانه ص 175. هدیهالعارفین ج 1 ص 749)
ابن محمد بن موسی بن سعید بن مهدی انباری، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به حسنس و مشهور به ابن صفدان. رجوع به علی حسنس شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
ابن محمد قیصری رومی حنفی. مشهور به نثاری. فقیه بود و به قسطنطنیه سفر کرد و در آنجا در سال 1110 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر قاضی میر. 2- الفوائد العلیه من المسائل الشرعیه، در فتاوی. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 764)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَظْ ظا)
ابن عبدالرحمان بن محمد نظاری. امیر ’بعدان’در یمن. او قلعه ای بنام ’جب’ داشت که ارتفاع آن مشهور بود. در هنگام فرمانروایی محمودپاشا بر یمن که جباری سرسخت بود، با این علی نظاری از در دشمنی درآمد و در سال 969 هجری قمری مدت هشت ماه قلعۀ او را محاصره کرد و این محاصره به صلح انجامید به این شرط که ’سنجق’ ازآن علی نظاری گردد. و محمودپاشا بر این قرارداد سوگند خورد. اما چون علی نظاری با دویست تن از همراهان خویش از قلعه خارج شد محمودپاشا همگی آنان را به قتل رسانید و داخل قلعه گشت و تمام ساکنان آنجا را نیز هلاک کرد. (از الاعلام زرکلی از السنا الباهر)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَ)
ابن احمد بن موسی عاملی نباطی. از فضلای قرن یازدهم هجری قمری بود. وی در نجف سکونت داشت و در همانجا درگذشت. او راست: شرح الاثنی عشریه فی الصلاه، از شیخ بهاء. (از معجم المؤلفین)
ابن محمدطاهر بن عبدالحمید بن موسی بن علی بن معتوق عاملی نباطی اصفهانی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی عاملی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَ)
وی از وزرا بود و در سال 906 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- بدائع الوسط. 2- محبوب القلوب فی الاخلاق. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 203 و 1611)
لغت نامه دهخدا
(قَبْ با نی ی)
علی بن حسین بن محمد بن زیاد یکی ازارکان حدیث و حافظان شمرده میشود. وی سفرها کرده و بسیار احادیث شنیده و در علوم گوناگون از جمله مسند و تاریخ و کنیه ها و القاب تألیفات دارد. بخاری از حسین نام از احمد بن منیع در کتاب طیب روایت نقل کرده است. ابوفصل گل آبادی گوید: به عقیدۀ من آن حسین که بخاری حدیث از او نقل کرده همان حسین بن محمد بن زیاد است که مسند احمد بن منیع نزد او بوده است. گل آبادی گوید: گویند که وی ملازم و هم عقیده و هم مشرب با بخاری بوده بجهت ملاقات و گفتگوهائی که در نیشابور میان آن دو اتفاق افتاده است. حسین گوید: جد من ’زیاد’ را قپانی بوده است که در نیشابور به بزرگی آن کسی سراغ نداشته است. ولی وی قپاندار (وزّان) نبوده است. مردم هرگاه میخواستند چیزی را بسنجند قپان جدّم را عاریه میکردند. وی از این رو به قبانی مشهور گردید و این لقب برای ما ماند. جدم ’زیاد’ این قپان را از فارس به نیشابور آورده بود، ابوعبداﷲ محمد بن یعقوب گوید: حسین بن محمد بن زیاد، حافظترین مردم به حدیث و عارف ترین مردم به نامها و کنیه ها بود. وی به سال 289 هجری قمری وفات یافت. ابوزکریا یحیی بن محمد عنبری و دعلج بن احمد سنجری و جز ایشان از او روایت کنند. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَبْ با)
ابن محمد بن احمد بن محمد بن عبدالله بن عباد عبادی هروی شافعی. مکنی به ابوالحسن. فقیه متوفی در سال 495 هجری قمری او راست: کتاب الرقم فی الفقه الهروی. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 299 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 694)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَبْ با)
ابن محمد. مشهور به ابن محیا عباسی و ملقب به عمادالدین. نسب شناس بود و در حدود سال 750 هجری قمری درگذشت. او راست: نزهه ذوی العقول فی نسب آل الرسول. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 207 و 639 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 720)
ابن عبدالرحیم بن حسن بن عبدالملک بن ابراهیم سلمی عباسی رقی بغدادی. مشهور به ابن عصار و مکنی به ابوالحسن. لغوی و نحوی بود (508- 576 هجری قمری). او را تألیفاتی است. (از معجم المؤلفین از سیرالنبلاء ذهبی ج 12 ص 283 والوافی صفدی ج 12 ص 96)
ابن سلیمان بن علی بن عبدالله بن عباس هاشمی عباسی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی هاشمی (ابن سلیمان بن علی...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن حکم بنانی، مکنّی به ابوالحکم. محدث بود و ابوالاشهب از او روایت کرد. و نیز رجوع به ابوالحکم (علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رِ)
ابن محمد بن علی بن محمد بن حسین رباطی مغربی مالکی، مشهور به ابن بری و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن بری و علی (ابن محمدبن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَبْ با)
ابن محمد نیشابوری، مشهور به خبازی و مکنّی به ابوالحسین. قاری بود و در سال 398 هجری قمری درگذشت. او را تصانیفی است. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 195)
لغت نامه دهخدا
(عَ ؟)
ابن حسن ببای حنفی. متکلم بود. او راست: المعانی السنیه فی شرح مقدمه السنوسیه فی العقائد، که در 29 ذی حجۀ سال 1178 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الخدیویه ج 2 ص 55. هدیهالعارفین ج 1 ص 768. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 506)
لغت نامه دهخدا